سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قالب وبلاگ
آبیته...!
 

 


آبیته-این روز ها مهمترین سوال هواداران از فرهاد مجیدی آن است که چرا موقعیت ایده آلش در تیم استقلال را به راحتی از دست داد.
با تکیه بر خاطرات آبی می توان فرهاد مجیدی را در برهه های زمانی گوناگون به یاد آورد.یعنی از همان روزی که یک جوان جویای نام بود و تیم بهمن را به قصد استقلال ترک کرد.فرهاد بسیار زود مزد خوش فکری وانتخاب دقیقش راگرفت.
در آن زمان فرهاد بیست سالش تمام نشده بود که مهر باورمندی یکی از استعدادیابان دو دهه اخیرفوتبال ایران را روی کارنامه بازیگری خود دید.محمد مایلی کهن سرمربی وقت تیم ملی،لیاقت وشایستگی فرهاد مجیدی را باور و بر توانمندیهای وی مهر تائید زد تا او صاحب پیراهن تیم ملی ایران شود.
فرهاد مجیدی از استقلال به تیم ملی رفت. پسر مو چتریِ استقلالی ها ملی پوش شد ،او از یک استعداد جوان به ملی پوشی خوش نقش بدل گشت.فرهاد در دوره فطرت فوتبال نبود که ملی پوش شد، او در بهترین دوره تیم ملی، پیراهن ملی را تصاحب کرد.استقلال برای فرهاد چنین تیمی بود و هنوز هم چنین تیمی هست.
فرهاد را به یاد می آوریم در همان روزهایی که از امارات به تهران و به فوتبال ایران برگشته بود.
اماراتی ها او را تمام شده می دانستند اما استقلال چنین برداشتی نداشت.از نگاه استقلال فرهاد همان بازیکن جوانی بود که حالا تجربه بیشتر و استحکام عضلانی بیشتری داشت.استقلال همت کرد.طرح بازسازی فرهاد مجیدی با کمک هواداران با تعصب استقلالی به موفقیت انجامید.
فرهاد روزهای سختی را از سر گذراند.استقلال و او فعل خواستن را صرف کردند و این خواست دوجانبه ی باشگاه و بازیکن بود که نتیجه داد و فرهاد دوباره به راه افتاد و در استقلال همانی شد که همیشه بود.سرانجام تبدیل به همان فرهادی شد که از او انتظار می رفت.
در روز هایی که صحبت از خداخافظی اش از میادین بود مجیدی وار بودن را آغاز کرد.دوباره توانایی دریبل زدن و دادن پاس های طلایی را به رخ همگان کشید و تبدیلبه مرد اول میدان هایی شد که یک طرف آن نام استقلال دیده می شد.
فوتبال فرهاد در امارات به انتهای خط رسید اما در استقلال جوانی را از سر گرفت.فرهاد به لطف بازی هایی که در استقلال انجام داد دوباره در امارات هم تبدیل به بازیکنی پر طرفدار شد.
او را باز هم همه می خواستند ولی فرهاد استقلال یعنی محل احیایش را به هر تیمی ترجیح داد.او دست رد به سینه ی النصر،الاهلی و العین و بقیه تیم ها زد.
فرهاد در استقلال چنان ساخته و پرداخته شد که مورد توجه تیم ملی هم قرار گرفت.قطبی که با خواست اندیشی وارد عرصه ی انتخاب بازیکن برای تیم ملی شده بود سرانجام برابر نحوه ی بازی مجیدی سر تسلیم فرود آورد.فرهاد،قطبی را مجبور کرد تا او را دعوت کند و زمانی که فرهاد بر اساس ملاحظاتی از تیم ملی خداحافظی کرد،تمامی اهل فن به قطبی یاد آور شدند که حضور فرهاد،حلقه گمشده در تیم ملی را به دست او می داد.این موارد ذکر شد که بگوییم فرهاد، این تمام شده در امارات در استقلال بازیکنی شد که باید برای تیم ملی بازی می کرد و جای خالی او درتمام بازی های تیم ملی به ویژه دیدار با کره ی جنوبی که توپ سواره بود و ما پیاده به چشم آمد.استقلال در احیای فرهاد مجیدی ، تا این درجه موفق بود و فرهاد در استقلال بسیار خوب ساخته شد.
استقلال این همه خوبی در حق فرهاد کرد حال او باید نیمه های راه استقلال را تنها می گذاشت ومی رفت؟ به کدامین دلیل عکس او را در لباس تیم دیگری به نظاره بنشینیم؟
فرهاد می توانداستقلال ،مردم ،موفقیت و هواداران را نادیده بگیرد؟فرهاد می تواند خودش را نادیده بگیرد؟آیا حق استقلال را نباید به جا بیاورد؟نباید برگردد و دل هواداران را شاد کند؟نباید باز گردد تا جواب این دلهای شکسته و جواب همه آنهایی را که می گویند فرهاد باعث شد قهرمان لیگ نشویم را بدهد؟
فرهاد برگرد.سرت را بالا بگیر و جواب همه ی چرا های هوادارانت را بده.برگرد و جواب همه ی آدمهایی را که فیگور انسانهای شکست خورده را به خود گرفته اند را بده .


[ چهارشنبه 91/3/10 ] [ 5:53 عصر ] [ bluegirl7 ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

bluegirl7
تکلیفم روشن شد خاموش می شوم شیرینم.... فرهادوار، اینبار به جای کوه دل میکنم....
امکانات وب