سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قالب وبلاگ
آبیته...!
 


[ چهارشنبه 91/3/17 ] [ 6:19 عصر ] [ bluegirl7 ]

حتی زمانی که میزان محبوبیت فعلی اش را کسب نکرده بود هم رابطه ی خوبی با هواداران داشت.
به راپبدوین که رفت بعد از مدتی مصدوم شد.شاید بتوان گفت جدی ترین مصدومیت دوران بازیگری اش به سراغش آمده بود.آن موقع هواداران جویای حالش بودند و انگار پیش بینی می کردند که مجیدی جوان روزی برایشان کاپیتان فرهاد می شود.
به امارات رفت.قبل تر که جوان بود در همان یک دفعه ای که کشاورز را به مقصد بهمن ترک کرد سختی را تجربه کرده بود.آنقدر سختی کشید که بالاخره حجازی او را دید تا در نهایت به استقلال پیوست.این بار هم باید سختی می کشید و در امارات خود را نشان می داد.
گذشت و گذشت تا در الوصل و الاهلی اوج گرفت و با العین هم فهرمانی آسیا را تجربه کرد.
به امارات که می رفتی دیوار ها را می دیدی که دیگر جای خالی نداشت زیرا پوسترهای او بر دیواره ها تکیه زده بودند.
نمی دانم محبوبیتش در آن سوی خلیج فارس بیشتر بود و یا در ایران.اما هر چه که بود ماندن را به بازگشت ترجیح داد تا زمانی که محبوبیت خود را در میان شیوخ اماراتی و مدیران النصر در خطر دید و به استقلال بازگشت.
باز هم منجی اش ناصرخان حجازی او را به استقلال آورد.آرام آرام به محبوبیتی دست یافت که کمتر کسی دست می یابد.آبی و قرمز نداشت.همه او را دوست می داشتند.آبی ها تیمشان را با نام او معرفی می کردند.
به زمان حال که نزدیک تر شویم باید بگوییم کاپیتان گلزن استقلال نیم فصل خارق العاده ای را سپری کرد.آبی ها برای او در دلشان خانه ای محکم ساخته بودند که بعد از هربازی به طوافش مشغول می شدند.
اما حال او دیگر در کنارمان نیست.
برخلاف سال های اخیر،سیزدهم خرداد را با جامه ای غیر از پیراهن آبی استقلال جشن می گیرد.
نمی دانم او هم این روزها به یاد ما هست یا نه اما هرچه که باشد استقلالی جماعت سپاسگزار هر آن کس است که وقتی در زمین برای استقلال بازی می کند از جان مایه بگذارد.
فرهادجان تو را این بار نه برای تعصب بلکه برای هیچ چیز دوست داریم.
تولدت را به خاطر خودت و به خاطر زحماتی که با پیراهن تیممان کشیده ای تبریک می گوییم تا باشد درس وفاداری را از هوادار آبی بیاموزی.
این هوادار ارزش آن را دارد که برای یک بار هم که شده با شفاف سازی برایش بگویی که چرا محبوبیت خود را خدشه دار کردی و رفتی.
درهر حال روز ها گذشت و ما از صدر جدول لیگ و تو از صدر لیست محبوبان دسته ای از استقلالی ها به پایین آمدی اما بدان فارغ از حواشی و حرف های فوتبالی تولدت را تبریک می گوییم.
تیام های زیادی منتظرت هستند.اگر برگردی اینجا برایت غوغاخانه ای می شود و اگر هم نیایی بدان که این هوادار نمک نشناس نیست و حتی به یکباره جدایی از استقلال،تغییر مقصد از امارات به قطر و یا هر دلیل دیگری باعث نمی شود که سیزده خرداد را به دست فراموشی بسپاریم.

سخن کوتاه فقط آنکه تولدت مبارک.


[ شنبه 91/3/13 ] [ 7:0 عصر ] [ bluegirl7 ]

فرهاد مجیدی که از ابتدای مسابقه پرسپولیس مورد هتاکی هواداران پرسپولیس قرار گرفت؛ یک انتقام شخصی و کوچک از آنهایی گرفت که به هیچ مرزی پای بند نیستند 


ماجراهایی که در جریان بازی پرسپولیس- الغرافه میان فرهاد مجیدی و هواداران پرسپولیس رخ داد هنوز هم نقل محافل است و واکنشهای متفاوتی را به دنبال دارد. 

این بار در سایت گل یک گزارش تصویری از عکسهای امین محمدجمالی به همراه یادداشتی کوتاه از او پیش روی شماست. عکاس در جملاتی کوتاه احساس خود را از لحظات شکار این صحنهها بیان کرده است. شما هم میتوانید نظرات خود را بنویسید. درباره این اتفاق چه فکر میکنید. 

یادداشت عکاس:
این عکسها را دوست دارم چون معنی داره. هیچکس تو این چند روز نگفت حدود 95هزار نفر بودند که از دقیقه یک شروع کردند به خانواده فرهاد مجیدی فحش دادن. اگر به این اعتقاد نداریم که باشگاه فرهنگی ورزشی پرسپولیس هستیم اقلا این 95هزار نفر مرد که بودن. و ایشون که ایرانی بود. باید آبروش میرفت جلوی همتیمیهاش؟ کسی خودشو جای فرهاد گذاشت؟ نشون دادن عدد چهار و پوشیدن پیراهن آبی برای 90 دقیقه فحش خوردن زیاد بود؟
صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست/ عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد؟
تقدیم به فرهاد مجیدی که نمیشناسمش از نزدیک ولی دوست نداشتم اون روز جای اون باشم. امیدوارم که این جمعیت را ببخشد و خدا هم همیشه در کنارش باشد.


[ چهارشنبه 91/3/10 ] [ 6:16 عصر ] [ bluegirl7 ]

سئوال قطری ها در درکه از فرهاد مجیدی : چرا در آزادی به خانواده ات توهین می کردند ؟ 
فرهاد مجیدی که چند نفر از همی تیمی هایش را بعد از بازی با پرسپولیس به درکه تهران برده بود ناگهان با این سئوال مواجه شد : چرا در آزادی به خانواده ات توهین می کردند ؟ 



سایت گل - فرهاد مجیدی وارد استادیوم آزادی که شد وقتی هنوز بازی آغاز نشده بود پرسپولیسی ها شدیدترین شعارهای ممکن را علیه او سر دادند . مجیدی بعد از بازی به یکی از نزدیکانش گفته بود که بیش از هر چیز نگاه هم تیمی هایم که بعضی هایشان فارسی را به خوبی می فهمند برایم آزار دهنده بود اما قطری ها در آزادی جرات نکردند این موضوع را به روی مجیدی بیاورند . بازی که تمام شد فرهاد تعداد زیادی از بچه های الغرافه را به ضیافت شامی در درکه دعوت کرد . 
اما در اواسط این مهمانی ناگهان میزبان مورد سئوالی قرار گرفت که پاسخش از سوی فرهاد فقط یک جمله بود : فراموشش کنید ، آب و هوای اینجا ( درکه ) از این حرفها مهمتر است ! 
قطری ها از او پرسیده بودند که مگر تو بازیکن تیم ملی ایران نبودی ؟ برای چه خانواده ات را مورد اهانت قرار می دادند . حتی در کلام قطری ها اعتراف تلخ تری هم وجود داشت : ما هر وقت به آزادی می آییم به برخی شعارهای ایرانیها عادت داریم اما برایمان عجیب است که ایرانیها نسبت به هموطنان خودشان هم این گونه هستند !
موخره : متاسفیم ! برای خودمان و ملتی که همیشه فرهنگ و تمدن هزار ساله اش مایه فخر و سربلندی مقابل آنها بوده است 

دیگه قطریها هم فهمیدند لنگی جماعت کیه و چیه! همه? لنگ یک طرف، خونسردی فرهاد در هنگام بوسه به پیراهن آبی، و یاد آوری چوبله یک طرف.


[ چهارشنبه 91/3/10 ] [ 6:16 عصر ] [ bluegirl7 ]

این تصویر تغییر اندازه داده شده است. روی نوار جهت مشاهده سایز اصلی تصویر کلیک کنید. سایز اصلی تصویر 800x600 می باشد.












این تصویر تغییر اندازه داده شده است. روی نوار جهت مشاهده سایز اصلی تصویر کلیک کنید. سایز اصلی تصویر 650x446 می باشد.

این تصویر تغییر اندازه داده شده است. روی نوار جهت مشاهده سایز اصلی تصویر کلیک کنید. سایز اصلی تصویر 650x446 می باشد.

[ چهارشنبه 91/3/10 ] [ 6:2 عصر ] [ bluegirl7 ]

 


آبیته-این روز ها مهمترین سوال هواداران از فرهاد مجیدی آن است که چرا موقعیت ایده آلش در تیم استقلال را به راحتی از دست داد.
با تکیه بر خاطرات آبی می توان فرهاد مجیدی را در برهه های زمانی گوناگون به یاد آورد.یعنی از همان روزی که یک جوان جویای نام بود و تیم بهمن را به قصد استقلال ترک کرد.فرهاد بسیار زود مزد خوش فکری وانتخاب دقیقش راگرفت.
در آن زمان فرهاد بیست سالش تمام نشده بود که مهر باورمندی یکی از استعدادیابان دو دهه اخیرفوتبال ایران را روی کارنامه بازیگری خود دید.محمد مایلی کهن سرمربی وقت تیم ملی،لیاقت وشایستگی فرهاد مجیدی را باور و بر توانمندیهای وی مهر تائید زد تا او صاحب پیراهن تیم ملی ایران شود.
فرهاد مجیدی از استقلال به تیم ملی رفت. پسر مو چتریِ استقلالی ها ملی پوش شد ،او از یک استعداد جوان به ملی پوشی خوش نقش بدل گشت.فرهاد در دوره فطرت فوتبال نبود که ملی پوش شد، او در بهترین دوره تیم ملی، پیراهن ملی را تصاحب کرد.استقلال برای فرهاد چنین تیمی بود و هنوز هم چنین تیمی هست.
فرهاد را به یاد می آوریم در همان روزهایی که از امارات به تهران و به فوتبال ایران برگشته بود.
اماراتی ها او را تمام شده می دانستند اما استقلال چنین برداشتی نداشت.از نگاه استقلال فرهاد همان بازیکن جوانی بود که حالا تجربه بیشتر و استحکام عضلانی بیشتری داشت.استقلال همت کرد.طرح بازسازی فرهاد مجیدی با کمک هواداران با تعصب استقلالی به موفقیت انجامید.
فرهاد روزهای سختی را از سر گذراند.استقلال و او فعل خواستن را صرف کردند و این خواست دوجانبه ی باشگاه و بازیکن بود که نتیجه داد و فرهاد دوباره به راه افتاد و در استقلال همانی شد که همیشه بود.سرانجام تبدیل به همان فرهادی شد که از او انتظار می رفت.
در روز هایی که صحبت از خداخافظی اش از میادین بود مجیدی وار بودن را آغاز کرد.دوباره توانایی دریبل زدن و دادن پاس های طلایی را به رخ همگان کشید و تبدیلبه مرد اول میدان هایی شد که یک طرف آن نام استقلال دیده می شد.
فوتبال فرهاد در امارات به انتهای خط رسید اما در استقلال جوانی را از سر گرفت.فرهاد به لطف بازی هایی که در استقلال انجام داد دوباره در امارات هم تبدیل به بازیکنی پر طرفدار شد.
او را باز هم همه می خواستند ولی فرهاد استقلال یعنی محل احیایش را به هر تیمی ترجیح داد.او دست رد به سینه ی النصر،الاهلی و العین و بقیه تیم ها زد.
فرهاد در استقلال چنان ساخته و پرداخته شد که مورد توجه تیم ملی هم قرار گرفت.قطبی که با خواست اندیشی وارد عرصه ی انتخاب بازیکن برای تیم ملی شده بود سرانجام برابر نحوه ی بازی مجیدی سر تسلیم فرود آورد.فرهاد،قطبی را مجبور کرد تا او را دعوت کند و زمانی که فرهاد بر اساس ملاحظاتی از تیم ملی خداحافظی کرد،تمامی اهل فن به قطبی یاد آور شدند که حضور فرهاد،حلقه گمشده در تیم ملی را به دست او می داد.این موارد ذکر شد که بگوییم فرهاد، این تمام شده در امارات در استقلال بازیکنی شد که باید برای تیم ملی بازی می کرد و جای خالی او درتمام بازی های تیم ملی به ویژه دیدار با کره ی جنوبی که توپ سواره بود و ما پیاده به چشم آمد.استقلال در احیای فرهاد مجیدی ، تا این درجه موفق بود و فرهاد در استقلال بسیار خوب ساخته شد.
استقلال این همه خوبی در حق فرهاد کرد حال او باید نیمه های راه استقلال را تنها می گذاشت ومی رفت؟ به کدامین دلیل عکس او را در لباس تیم دیگری به نظاره بنشینیم؟
فرهاد می توانداستقلال ،مردم ،موفقیت و هواداران را نادیده بگیرد؟فرهاد می تواند خودش را نادیده بگیرد؟آیا حق استقلال را نباید به جا بیاورد؟نباید برگردد و دل هواداران را شاد کند؟نباید باز گردد تا جواب این دلهای شکسته و جواب همه آنهایی را که می گویند فرهاد باعث شد قهرمان لیگ نشویم را بدهد؟
فرهاد برگرد.سرت را بالا بگیر و جواب همه ی چرا های هوادارانت را بده.برگرد و جواب همه ی آدمهایی را که فیگور انسانهای شکست خورده را به خود گرفته اند را بده .


[ چهارشنبه 91/3/10 ] [ 5:53 عصر ] [ bluegirl7 ]

اینم اول اول بیوگرافی فرهاد گلم!دوست داشتن

 

 

 

نام کامل:فرهاد مجیدی
تاریخ تولد شمسی:13/خرداد/1355
تاریخ تولد میلادی:3/ژوئن/1977
محل تولد :تهران
قد:181
وزن:73-72


-پدر و مادر او قائم شهری هستند.پدرش کارمند دفاع بوده و وضع مالیشان بسیار معمولی بود به طوری
که مسیر منزل تا محل تمرین را با اتوبوس شرکت واحد طی می کرد که تنها پول خرید بلیط انرا داشت   .
-خانواده انها شامل 4فرزند میشود.یک خواهر بزرگتر و یک خواهر کوچکتر از او به نام های نگین و فرشته و
برادرش فرزاد که فرزد اخر خانواده است.
-در ابتدا پدر و مادرش راضی نبودند که فرهاد فوتبال را حرفه ای دنبال کند پدرش می گفت:این فوتبال به
درد تو نمی خورد بچسب به درست تا برادرت هم از تو یاد بگیرد.اما او با اسرار رضایت گرفت و بعد از
مدتی اجازه فرزاد را هم گرفت.
-اولین قرارداد رسمیش با تیم نوجوانان 300هزارتومان و ماهی 5هزارتومان بود و قرار داد اخرش هم با
استقلال بود که سفید امضا کرد.
-با همسرش در یک شرکت هواپیمایی وقتی برای خرید بلیط رفته بود آشنا شد(همسرش یکی از پرسنل
شرکت هواپیمایی بود)و اینجوری بود که زندگیشون و با عشق شروع کردند ولی متاسفانه چند ماهی
است زندگیشان را بدون عشق به پایان رساندند...
-حاصل این ازدواج دختری به اسم تیام و پسری به اسم امیربردیا است.
-تیام متولد 30/7/1383 (1/8/1383)است.نام تیام را فرهاد انتخاب کرده و قسم اولش هم اسم تیامه
(به جان تیامم)همیشه میگه تیام همه زندگی منه.فرهاد تیام را بیشتر از هرکس تو این دنیا دوست داره
و عقیده داره از وقتی تیام به دنیا اومده برکت زندگیش بیشتر شده و هم در فوتبال هم در کار و زندگی
پیشرفت داشته.او بلافاصله بعد از به دنیا اومدن تیام فروشگاه ورزشی خودش در سیتی سنتر دبی
افتتاح کردو اشم انرا هم تیام گذاشت.که الان جزو 3 فروشگاه بزرگ دبی است.
-واما امیر بردیا که متولد 9/3/1387 است و با به دنیا امدنش ماه پدر شد تا شاید در اینده راه او را ادامه دهد.
-فرهاد همیشه تلاشش و میکنه تا تیام و امیربردیا در ارامش باشند.
-ریاضی خونده و همیشه درس های اختصاصیش بالای 17 بوده.
-دوران بچگی زیاد شیطون نبوده و درس خون بوده ولی برعکس او فرزاد...
-شهرت و وقتی دوست داره که بین مردم محبوب باشه.-
-به مارک اعتقادی نداره و بیشتر از روی ظاهر اجناس و چیزهایی که از همون اول دلش میخواد میخره
با این حال بسیار خوش پوش است.
-ماشین مورد علاقه اش BMW تیپ 7.
-بهترین خاطره اش سفر کربلا با تیم پاس.
-کتاب خودش شیرین و فرهاد دوست داره.
-کتاب های مدیریتی زاد میخونه و دربارش میگه:من توی زمین باید بازیکن های تیم رو مدیریت کنم
البته مطالب این کتاب ها خیلی مفید است.
-کتاب های روانشناسی هم میخونه و میگه:مطالبش خیلی تو زندگی به درد میخوره.
-یک اخلاق بدی که داره عدم توانایی برقراری ارتباط با دیگران که خودشم بهش اشاره میکنه.
-مثل هر ادم دیگه ای از دروغ بدش میاد اما فردی بسیار صبور.
-عاشق فیلم و سریال و هنرمندان محبوبش امین حیایی و بهرام رادان هستند که با انها در ارتباط است.
-فرهاد عاشق هنرپیشگی است و ارزو داره در یک فیلم بازی کنه. این اتفاق نزدیک بود در سال 1377
رخ بده و سامان مقدم برای فیلم سیاوش از او تست بگیره.خود فرهاد در این باره میگه:خیلی هیجان زده
بودم و شب اصلا خوابم نبرد همین موضوع باعث شد با صورت و چشم پف کرده سر صحنه حاضر شوم
و ان کاری که از من می خواستند نتوانم به خوبی انجام دهم.
-موسیقی لایت و ارامش بخش میپسنده.
-علاقه زیادی به موسیقی(بیشتر خوانندگی)و بیرون دادن البوم داره و در این رابطه از دوست صمیصمیش
فرهاد جواهر کلام کمک می گیرد.
-عاشق کشتی اونم از نوع کشتی ازاد.حتی یکبار در کلاس اموزش کشتی اسم نوشت اما به خاطر
جثه کوچکش مربی به او توصیه کرد هرگز دورو بر این رشته نرود و همان فوتبال را ادامه دهد.
-فرهاد در کلاس های مربیگری منچستر ثبت نام کرده.
-حجازی عقیده دارد که فرهاد همان گونه که در دوران بازیگری خودش بهترین میتونه مربی خوبی هم باشه البته اگه خودش بخواد و دوست داشته باشه.


[ چهارشنبه 91/3/10 ] [ 5:1 عصر ] [ bluegirl7 ]
   1   2      >
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

bluegirl7
تکلیفم روشن شد خاموش می شوم شیرینم.... فرهادوار، اینبار به جای کوه دل میکنم....
امکانات وب